بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین....

ساخت وبلاگ
دلم نوشتن می خواهد.کلمه ها از سرو کول دست هایم بالا می روند اما حوصله نوشتن ندارم...ندارم چون نمی خواهم دوباره بنویسم.حال م خوب نیست.رفتم بام.یک گوشه ان بالاها تنها نشستم.به کابوس شب های م فکر کردم...خواب کودکی را می بینم که با چشم های معصوم ش نگاه م می کند و نمی تواند ببیند....نمی تواند ببیند و من درد می کشم.بچه من نیست اما من درد می کشم...اگر بچه من باشد....نشستم و شهر را توی شب نگاه کردم و به سکوت شب گوش دادم.حال م خوب نیست...کلافه ام.بی حوصله.ماه مان شروع کرده به قرص خوردن.سر درد های مزمن ش کوتاه آمده و گوشه نشین شده...ماه مان می گوید بهتر است....نگرانی های م بی پایان شده.....فکر کرده ب بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : وبغضی,زند,کنج,گلویم, نویسنده : bnabbatc بازدید : 190 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:48

بالای سرش می ایستم و توی سکوت نگاهش می کنم.خانه بدون صدای ماه مان غیر قابل تحمل است.صدای نفس هایش را که می شنوم آرام می گیرم. برای ماه مان آیه الکرسی می خوانم.با تمام نا بلدی هایم این چند روز مراقبش بودم.ماه مان حالش خوب نیست.بغض هایم توی سکوت می شکند وچنگ می اندازم به ته مانده ی ایمانم و خدای مهربان را قسم می دهم که زود خوب شود و تمام دردهایش مال من.جان می دهم تا خوب شود.که بی قراری هایش بی قراری های دل من باشد و...ماه مان....

بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 4:50